فرض کن قلب مرا دارند از جا می کنند
سکته ی ناقص زدم از دست تو ، لطفا بخند
خواب می بینم و یا بیدار هستم؟ این تویی؟!
از کجا وارد شدی توی اتاقم؟ ای لوند!
قبل اسمم… بی تعارف…خواهشا “آقا” نگو
دوست دارم چون صدایم می کنی بی پیشوند
می توانم حس کنم شیرینی ات را در غزل
مثل روح نیشکر در قالب یک حبه قند
تخت خالی مرا پر کن از ایثار تنت
زخم هایم با وجودت عین مرهم می شوند
تا کجا باید تو را در خواب من پیدا کنم؟
در کجای فاصله هستیم ما با این روند؟
از تو ممنونم که امشب باز مهمانم شدی
لطف کن پشت سرت آرام تر در را ببند
سلام و عرض ادب
عالی بود، واقعا عالی
قافیه های خیلی خوبی داره شعرتون
برقرار باشید
سلام خانم مفاخری عزیز
متشکرم به خاطر مهر بی دریغتان
پاینده باشید بانو
درود بر شما
ملموس ، اثرگذار ، پراحساس و بی تکلف
همه ی محسنات یه شعر دلنشین تو این غزل مشهوده.
فلمتون رام
خیلی خیلی ممنونم جناب دانایی عزیز و مهربان
ایام به کام
سایه ی عالی مستدام
سلام. اشعار زیباتون رو پسندیدم. توی وبلاگ 973 لینک هستید. سری هم به من بزنید. البته من در وادی سپیدم.
سلام خانم نوری عزیز
خیلی خوشحالم که به من سر زدین
ممنون و مفتخرم که لینکم کردید
من هم با اجازه لینکتون کردم
سلام
از تو ممنونم که امشب باز مهمانم شدی
لطف کن پشت سرت آرام تر در را ببند
زیباست
آرام و مانا باشید
سلام صهبای عزیز
ممنونم که خواننده ی وبلاگم بودی
باز هم بهم سر بزن
ممنونم
سلام و درود محضر شما بزرگوار
با دو سپید کوتاه ، منتظر نقد و نظر شما هستم .
با احترام [گل]