مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن
مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن

ویرانه ها


سر روی بالش می گذارم [جای تو خالی ست]
عطرت تمام خاطراتم را قرق کرده
دستم به دور گردنت در عکس خشکیده
بد جور مرد قصه ات امشب کم آورده

"بدجور" یعنی اینکه دیگر دست ها بالا
"بدجور" یعنی اینکه دیگر آخر بازی ست
"بدجور" بخش عمده ای از ذهن من هستی
این با تمام آنچه کردی در تناقض نیست

از آنچه که هستم همیشه بیشتر بودم
سنگینی کم بودنت بر شانه هایم بود
نصف دلت با من نبود و نیم دیگر نیز
نصف النهار مبدا ویرانه هایم بود

از هفته هایی که , تو را تقویم کم دارد
داغ عمیق عصرهای جمعه را دارم
تا من بجنبم صف کشیدند و تو را بردند
نگذاشتی پشت درت زنبیل بگذارم

حالا که ماندم خوب می فهمم چرا رفتی
رفتن اگر خوب است پس من بی جهت بودم
من اتفاقی اشتباهی توی تقدیرت....
باشد!! تو همواره درست و من غلط بودم!!

سر روی بالش می گذارم [عطر تو دارد ]
می گریم و از فرط استیصال می خندم
از بین مردانی که عمری عاشقت هستند
ویران ترینش را برایت آرزومندم !!



این شعر را در ماهنامه ی اینترنتی "سیولیشه" بخوانید.


این شعر را در ماهنامه ی ادبی " تیراژه " بخوانید.

نظرات 18 + ارسال نظر
مریم وزیری یکشنبه 28 دی 1393 ساعت 08:55

سر روی بالش می گذارم [عطر تو دارد ]
می گریم و از فرط استیصال می خندم
از بین مردانی که عمری عاشقت هستند
ویران ترینش را برایت آرزومندم !!
بی شک از بهترین شاعرانی هستید که می شناسم درود ها برشما..........................................
بعضی بیت هاتون فراموشم نمیشه...
قطعا تو یک زن نیستی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خانم وزیری عزیز
شاعری که هیچ وقت غزلیات نابش را از یاد نمی برم!!!
حضورتون پای این شعر کوچکم غافلگیرکننده و دلنشین بود
بی نهایت خوشحالم از دیدن نام مبارکتون پای این سیاهه
از صمیم قلب چشم انتظار بازگشت پرشکوه شما هستم
یک دنیا سپاس مریم وزیری (تیما) واقعن شاعر!

sara شنبه 6 دی 1393 ساعت 23:05 http://setaredoor.blogfa.com

درود بر شما استاد گرامی
من
فقط
:|
واقعا لذت بردم.
دستمریزاد...

سلام و عرض ادب سارا بانوی عزیز
متشکرم برای حضور ارزشمند و موثر شما
مانا باشید بزرگوار

سارا حسینی سه‌شنبه 2 دی 1393 ساعت 23:49

ســلام آقای پورحسن عزیز
هرچی بگم کم گفتم
درودبر شما
بی نظیر بود مثل همیشه

سلام و عرض ادب خدمت شاعر بسیار خوب سرکار خانم حسینی
تایید و پسند شما شاعر توانا و بسیار بااستعداد مایه ی مسرت و افتخار بنده ست
یک دنیا سپاس
برقرار باشید دوست عزیز

الهه تاجیک زاده سه‌شنبه 2 دی 1393 ساعت 08:50

درود بیکران شاعر
چه خوب که سایت ادبی سیولیشه فرصت آشنایی با شاعران توانمندی چون شما را فراهم نموده است.
بسیار لذت بردم از اشعار زیبا و بامعناتان.
ارادتمند.

درود و سپاس بیکران سرکار خانم تاجیک زاده ی گرامی
خوشحالم که از مسیر سایت فاخر سیولیشه فرصت آشنایی با دوستان خوبی چون شما فراهم شد.
و خوشحالم که مورد تایید و پسندتون بود.
یک دنیا سپاس

سیولیشه یکشنبه 30 آذر 1393 ساعت 15:06 http://siolishe.blogfa.com

سلام و عرض ادب
25 مین شماره نشریه اینترنتی سیولیشه – ویژه شعر نیمائی- به روزست
منتظر حضور و نظر ارجمند شما هستیم

سلام و عرض ادب خدمت مدیریت محترم این نشریه ی وزین
با کمال میل خدمت خواهم رسید
ممنونم برای اطلاع رسانی تون

فاطمه رها جمعه 28 آذر 1393 ساعت 14:36



مهم نیست هندونه شب یلدات شیرین نباشه...
یا انارت ترش از آب در بیاد...
یا چندتا از بادومایی که میشکنی پوک باشه..
مهم اینه که بنده شب یلدا رو از همه زودتر بهت تبریک گفتم :D
شب یلدا پیشاپیش مبارک ★。˛ °.★__ *★* *˛. ˛ °_██_*。*./ \ .˛* .˛.*.★* *★ 。* ˛. (´• ̮•)*˛°*/.♫.♫\*˛.* ˛_Π_____. * ˛* .°( . • . ) ˛°./• '♫ ' •\.˛*./______/~\ *. ˛*.。˛* ˛. *。 *(...'•'.. ) *˛╬╬╬╬╬˛°.|田田 |門|╬╬╬╬ . ¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°•♥•°*"˜¯` ´¯˜"*°´¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°

http://www.persiancards.com/index.php/ecards/view/17

سلام استاد:)

خوشحالم برقرارید و زیبا قلم

به به...
سلام و عرض ادب کماندار بزرگ بانو رهای عزیز
خیلی خوشحالم اینجا می بینمتون
و خوشحال تر اینکه اولین تبریک یلدا رو دریافت می کنم
خیلی لطف کردید
ممنونم

نگار حسن زاده سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 13:29 http://havalitanhai.blogsky.com

سلام و عرض ادب و احترام استاد ادیب و عزیزم
هم غافلگیر شدم و هم بی نهایت خوشحال

نبودید و به شدت دل نگران بودم و از آقای اسماعیلی جویای احوالتون شدم
خوشحالم که می بینم با قدرت به کارتون ادامه می دید
و چقدر خوب که نگاه خیلی عظیم دوستدارنتون و شاگردانی مثل من به قلم شماست

سپاس وسپاس وسپاس که هستید استاد شعر وادب واخلاق

ممنونم استاد

تشکر از وجود مهربانتون

شاد وسلامت باشید وهمیشۀ ایام برفراز قله های هنر

سلام و عرض ادب خدمت نگار بانوی عزیز
لطف و بزرگواری دوستان زلال و مهربانی چون شما همیشه انگیزه ی لازم و کافی برای استمرار و بقا در دنیای کثیف مجازی ست.
به بودن در کنار شما افتخار می کنم
یک دنیا ممنونم شاعر بسیار خوب و توانا
مانا باشید

سعادت جمعه 21 آذر 1393 ساعت 22:07

سلام جناب پورحسن

بالاخره خانه تان را یافتم !
از "آلزایمر" و "سگ لرزه" مطمئن شدم درست آمده ام !:)

(بعد از مدتها رفتم شعر یک دیدم کن فیکون شده است !)

خدارا شکر که شما زیرآوار نمانده اید !

سلام و عرض ادب سرکار خانم سعادت ارجمند
خیلی خیلی خوشحال شدم که اینجا ملاقاتتون می کنم
نمیدونم چه به روز شعر یک اومده!
اما آرزو می کنم به روزهای اوجش برگرده
چرا که در بین سایت های مزخرف و زرد به ظاهر ادبی و در باطن بی ادبی!! جزو معدود سایت هایی بود که به جریان اصیل شعر و نقادی اشعار اهمیت میداد.
یک دنیا ممنونم دوست خوبم و امیدوارم کماکان اینجا در خدمت شما باشم

رضا نظری چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 09:14

سلام‌ یا درود... چه تفاوت دارد؟! قصد عرض ادب است...

«کوچه اختر» را پیش از این نخوانده بودم...
نظراتش را هم که بسته بودی...
از آن شعرهایی بود که بغض کردم و فرو خوردم....

سلام و عرض ارادت خدمت دوست بسیار عزیزم رضا جان
خیلی خیلی خوشحال شدم اینجا می بینمت
کوچه ی اختر نمیدونم چرا نظراتش بسته شده!!!
از پنل من مشکلی نیست!!
اما خیلی خوشحالم که میشنوم خوشت اومده
خوشحالم که با از بین رفتن کف های روی آب و خاشاک غیرادبی دوستان زلالی چون شما برام به یادگار موندن
یک دنیا سپاس دوست بسیار عزیزم

آرزو دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 19:29

درود برشما
جناب پورحسن عزیز
خواستم بگم زیبا بود
اما گفتم سیرو سفر ی هم داشته باشم براین منظره ی شاعرانه تون
ببخشید اگه کم گذاشتم و همه ی بهره رو از این مناظر زیبا نبردم.
شاعرشعرو شروع کرده با
سرروی بالش می گذارم
دوباره در بند آخر
سرروی بالش می گذارم
پس کلا داریم حرفای راوی رو قبل از خواب
بعد از رها شدن از کار روزانه
در تمام این 6بند می خونیم
همراه شدیم با خیالاتش قبل ازخواب
ارتباطهای عمودی و افقی چون تاروپود پارچه در هم فرو رفته اند.تاروپودهایی ظریف و لطیف که گویی موقع خوندن شعر داری پارچه ی حریری رو لمس می کنی. /خیالات/پارچه حریر /خواب ورویا
...
[جای تو خالی ست]
کروشه دو جا بکار میره
تغییرفضا
تغییر لحن راوی
در اینجا باید تغییر لحن راوی باشه
چون فضا همونه
لحن می تونه لحنی از دلتنگی باشه/یا افسوس/یا حسرت
...

عطرت تمام خاطراتم را قرق کرده
دستم به دور گردنت در عکس خشکیده
ارتباط خاطرات با عکس
در مصراع های اول و دوم قابل توجه است
...
بند دوم از ویژگیهای این شاعره
که هر جا
به حسش می خواد اوج بده
دست به تکرار میزنه
یامیخواد تاکید کنه برچیزی وبهش معنا بده
میخواد از مسیرهای مختلف نقطه نظرش رو معنا کنه
میخواد بی ارزشی یک پدیده یا شی ویا حس و حال یا واقعیت رو به ذهن ما منتقل کنه
مثل اشعار قبلی اش

شاید از نقطه ی پایان امید آغازی.....
شاید از سرخ ترین حنجره ها آوازی.....

شاید از لای ترک های قفس یک جوری...
شاید از تنگ ترین روزنه ها یک نوری....

شاید این تعزیت محض سرآخر روزی.....
شاید از عمق شب "کوچه ی اختر" روزی....
...
نسل تو نسل بی کسی بوده
نسل یک عمر پشت پا خوردن
نسل "بیلاخ" های پی در پی
نسل از خلق و از خدا خوردن
....
نسل تو امتداد یک داغ است
داغ ِ آفت به جانِ ریشه شدن
نسل بعد از خمار و خلسه ی دود
نسل بعد از "کراک" و "شیشه" شدن.
...
دادی مرا تا در تمام شهر رسوایم کنند
دادی مرا تا دختران کوچه اغوایم کنند
دادی مرا شب توی کوچه لات ها چاقو زدند
دادی مرا سوپورها از کوچه ات جارو زدند
دادی دهان واژه را با مشت غرق خون کنند
دادی مرا از خاطراتت با لگد بیرون کنند.......
...
..
برای بار هزارم سه ...دو...یکی از ما
بپیچ لای خودت در پیاده رو از لرز
برای بار هزارم بمیر از سرما.

برای بار هزارم بیافت روی زمین
..
..
برای بار هزارم به کودکی برگرد
..
...
هنوز از پس این زخم ها تنت گرم است
هنوز هستی و پشتم به بودنت گرم است
هنوز ردِّ لبانم به صورتت باقی ست
و جای بوسه ی من روی گردنت گرم است
...
می خواهی از من پل بسازی تا ته بن بست
می خواهی از من رد شوی تا مرز پوسیدن
می خواهی از من پس بگیری خاطراتت را
می خواهم از تو بت بسازم تا پرستیدن
...
دلم برای منِ پشت شیشه می سوزد
دلم برای منِ بی کس جدا مانده
دلم برای من این میهمان ناخوانده...
دلم برای تو که پرت می شوی از من
دلم برای تو....آن دگمه های پیراهن...
دلم برای تو...[ تو یک ضمیر قربانی ست]
دلم برای تو...[اکنون تویی که دیگر نیست]
...
می شود کم بکنی بعد همه فاصله ها؟
می شود سر نروی از سر این حوصله ها؟
می توانی که مرا با خودت آغاز کنی؟
بال سمت غزل تازه ی من باز کنی؟
می شود جان دوباره به قوافی بدهی؟
می شود عشق به اندازه ی کافی بدهی؟
می توانی که مرا دست خودت بسپاری؟
می توانی فقط این بار بگویی :آری!؟
...
دقیقا این تکرارها
از شعر"مرزها"
و از یک سال پیش شروع شده.
....
"بدجور" بخش عمده ای از ذهن من هستی
این با تمام آنچه کردی در تناقض نیست
اینجا برجسته کردن معشوقه .شناختی از معشوقش رو در اختیار ما میذاره.خودت کردی که حالا ذهن منو تصرف کردی.آنچه کردی ما رو به یاد فریبندگی یا محبت معشوق یا نبودن معشوق می اندازه.اما دقیقا بهش اشاره ای نشده.اما در بند بعدی
دستاورد بیشتری رواز آنچه کردی به دست میاریم.
...
بد جور مرد قصه ات امشب کم آورده
"بدجور" یعنی اینکه دیگر دست ها بالا
"بدجور" یعنی اینکه دیگر آخر بازی ست
شاعر عشق رو مثل بازی میدونه
که یا باختی داره یا بردی
همیشه هم خودشو بازنده می دونه.
دیدی که پنبه شد سر آخر هر چه رِشتی تو؟!
ناشی ترین بازیگر یک سرنوشتی تو !!
...
زنان نقش مقابل همه ولت کردند
و عشق....- شوخی زشتی که با دلت کردند
...
بی بی دل تویی که به اعجاز خال خود
همواره حکم بازی پاسور می شوی
می خواهم از تو دل ببرم دست آخری
یک دفعه از برابر من دور می شوی
...
هنوز در دوئلم با جهان اطرافم
به انتخاب خودم قصد باختن دارم!
...
این زن از بیت بیت اشعارم کاخ هایی برای خود می ساخت
مثنوی ها به یادشان مانده شاعری را که قافیه می باخت
...
آنچه گفتی به چشم خود دیدم
شرط را باز برده ای! تبریک!
بد به حالم که زنده ام بی تو
خوش به حالت که مرده ای!تبریک!
...
از آنچه که هستم همیشه بیشتر بودم
سنگینی کم بودنت بر شانه هایم بود
نصف دلت با من نبود و نیم دیگر نیز
نصف النهار مبدا ویرانه هایم بود
درمورد "آنچه کردی" در این بند 4 مورد رو بهش اشاره کرده
من بیشتر از اینها بودم
در صورتی که نبودنت چون بار سنگین برشانه هایم بود.
نشون دادن خود شاعر در مصراع اول
توجیه این گفته اش در مصراع دوم
دو باره یه توجیه عظیمتردر مصراع سوم
و ضربه ی نهایی در توجیهش در مصراع چهارم.
...
نصف النهار مبدا و یرانه ها
ترکیب زیبایی ست
اضافه ی تشبیهی
ویرانه ها ی به نصف النهار مبدا تشبیه شده.ویرانه ای داغ .سوزان.درد ناک.غیر قابل تحمل
دلت مثل نصف النهار مبدا ویرانه هایم بود
گروه اضافی/تشبیه خیلی زیبا یست.دوباره یه معرفی دیگر از معشوق رو داریم.شرحی بر دلش رو راوی در اختیار ماگذاشته.
راوی توجیهاتی رو میاره
برای مصراع اولش
که رد خور نداشته باشه.
این بند سیری در گذشته بود
...
از هفته هایی که , تو را تقویم کم دارد
داغ عمیق عصرهای جمعه را دارم
تا من بجنبم صف کشیدند و تو را بردند
نگذاشتی پشت درت زنبیل بگذارم
...
پشت درت زنبیل
شناخت دیگری از معشوق
مهم بودن معشوق
نایاب بودنش
خواهان بسیارش
...
داغ عمیق عصر های جمعه
عصرهای جمعه آدم نما شده اند
که می تونند مثل دل که مولفه ای از انسانه، داغ داشته باشند.
...
تا من بجنبم
یعنی حواسش به شکوه و عظمت و نایاب بودن معشوقش نبوده
در مصراع چهارم
شاعر می خواد مساله رو به گردن معشوق بیاندازه.
وسرپوش بذاره روی
تا من بجنبم
بگه تو نذاشتی
در صورتی که در ذهنش می دونه
کم کاری از خودش بوده .چون خودش میگه تا من بجنبم.حرفی از تلاش خودش نمی زنه.اما از ناخودآگاهش حسرت رو می توان بیرون کشید.که می خواد اونو در مصراع چهارم پنهان کنه.
...
حالا که ماندم خوب می فهمم چرا رفتی
رفتن اگر خوب است پس من بی جهت بودم
من اتفاقی اشتباهی توی تقدیرت....
باشد!! تو همواره درست و من غلط بودم!!
...
اندام مایه شعر:تنهایی /دلتنگی/تردید بین رفتن و نرفتن/گفتگوی عاشقانه در خیال با معشوق/
در این بند متوجه میشیم
که شاعر چنان داره حرفاشو با معشوق میزنه که گویی معشوقش می شنوه و جواب میده.چون بعد از مصراع سوم، معشوق حرفاشو قطع کرده.وجوابی بهش داده
که شاعر در مصراع 4، گفته باشد!!توهمواره درست و من غلط بودم!!.....
معلوم هم نمیکنه که قبول می کنه و میگه باشد.یا اجبارا میگه.چون علامت تعجب گذاشته شده.
یکی دیگر ار ویژگی های این شاعر در کل اشعارش
اینه که به خواننده نمیگه که می خواد بمونه یا نمونه
وهمیشه خواننده رو در موندن یا رفتنش در ابهام میذاره.
در اینجا هم
میگه بیجهت بودم
اما نمیگه
از این به بعد هم با وجود بی جهت بودنش می خوام بمونم یا نمونم.
...
به دو دلیل واضح/وچند دلیل غیر مستقیم
یکی از فرط استیصال خندیدن در میان گریه ها
ونیز
نصف دلت با من نبود و نیم دیگر نیز
نصف النهار مبدا ویرانه هایم بود
برداشت من اینه که
در مصراع پایانی شاعر
وقتی ویران ترنش رو برایش آرزو می کند
منظور خودش رو داره میگه
و خودش رو ویران تر از بقیه می دونه.
این بخش پایانی
و غافلگیرکننده
وزیبا
با برداشتهای متفاوت/ چون ممکنه برداشت همه این نباشه
شعر رو زیبا وهدفدار به پایان برده است.

درود دوست ادیب و دانشمندم سرکار خانم حاجیخانی
اگر بگم خیلی غافلگیر شدم حرف گزافی نزدم!!
واقعن ممنونم برای این نقد موشکافانه و زیبای شما
بعید میدونم قادر به جبران باشم
علی الحساب سپاس ناقابل بنده رو پذیرا باشید
مانا باشید دوست عزیز

ایدا جمعه 14 آذر 1393 ساعت 06:41

درود فراوان
چه کرده ویرانترین شاعر

مثل همیشه حاصل بغض قلمتون زیبا و بدیعه. تکرار ها رو در اشعارتون همیشه دوست داشتم. معنی بدجور رو بدجور میفهمم.
روزگار به کام

آیدای عزیز
خوشحالم که مورد پسند شاعر صاحب ذوق و توانایی چون شما بود
صمیمانه بابت حضور ارزشمندت سپاسگزارم
مانا باشی شاعر

سیولیشه جمعه 14 آذر 1393 ساعت 00:13 http://siolishe.blogfa.com

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار

یکی از شعرهای زیبایتان را زینت بخش شماره 24 سیولیشه کردیم
از باز گشائی مجدد وبلاگتان بی اندازه مسرور شدیم

سلام و عرض ادب خدمت مدیریت مجله ادبی و وزین سیولیشه
از عنایت و لطف بی دریغ شما صمیمانه سپاسگزارم
سبز و برقرار باشید

حسین وفا پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 20:51 http://asemaneabieman1.blogfa.com/

سلام بنیامین عزیز
این شعرتان را در پیجتان خوانده بودم و با دیدن لینکی که در آنجا گذاشته بودید ، بهانه ای فراهم شد یکبار دیگر در اینجا بخوانم
سروده زیبایی بود . و بند دوم و سوم آن در ذهنم ماند.
اصطلاحات و تصاویر شعر شما همیشه جذاب و بکر هستند

سلام حسین جان
خیلی خوشحال شدم که اینجا می بینمتون
لطف دارین
ممنونم از شما

شکوفه عبدلی پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 10:36

سلام و عرض ادب استاد پور حسن گرامی
مثل همیشه شاهکاری زیبا و با احساس.
فک کنم شما اصلا بلد نیستید بد شعر بگید.

همیشه در عالی ترین سطحش می گید.
قلمتون رام

حالا که ماندم خوب می فهمم چرا رفتی
رفتن اگر خوب است پس من بی جهت بودم
من اتفاقی اشتباهی توی تقدیرت....
باشد!! تو همواره درست و من غلط بودم!!

سلام و عرض ادب خدمت شاعر خوب و گرانمایه سرکار خانم عبدلی
هر چه هست در اثر همنشینی با دوستان صاحب ذوقی چون شماست
لطف عالی مستدام و یک دنیا سپاس

نگار حسن زاده سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 16:23 http://havalitanhai.blogsky.com

سلام و عرض ادب و ارادت و احترام استاد پورحسن عزیز

خوشحالم که بازهم توفیق حضور در وبلاگ پربار و وزینتون رو دارم

فوق العاده بود
و به معنای واقعی کلمه عالی و بی نظیر

چقدر خوب میشد احساس یک مرد رو در تک تک واژه هایی که به کار بردید فهمید و حس کرد

فقط می تونم بگم خیلی خیلی زیبا و جذاب وخواندنی بود

لذت بردم از خوانش چندبارۀ هنرمندی باشکوهتون

درود بر شما استاد
شاد وسلامت باشید

سلام و عرض ادب سرکار خانم حسن زاده ی نازنین
از اینکه این سیاهه مورد تایید شاعر بسیار توانا و بااستعدادی چون شماست احساس غرور و شعف می کنم
سپاسگزارم که مانند همیشه با حضورتون انگیزه بخش و مشوق خوبی برای ادامه ی مسیر هستید

علی اسماعیلی سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 11:45 http://aliesmaeili70.blogfa.com/

سلام به برادر بزرک و خوبم جناب پورحسن عزیز.
خوشحالم که مجدد وبلاک براه شد و خوشحال تر که دوباره این چهارپاره رو خوندم..
بحث قشنگیش که بکنار..بحثی توش نیست که زیباست. اما حکایت حسنات المحسنین سیئات المقربینه..
از بس همیشه عالی نوشتین گاهی که نوشته هاتون کمی افت میکنن قابل قبول نیست!!
یخورده در قیاس با کارای قبلی خلاقیت کمتری داشت و اگه پایان زیباش نبود شاید خیلی کم بدلم مینشست..
تعبیرای پاره سوم واقعا عالی بودن.این اوج و عالی بودن در ادامه حفظ نشد.البته بنظر من. هرچند پایانش جبران کرد... در کل خوشحالم که اثر جدیدی ازتون خوندم... مثل همیشه چشم براه راهنمایی هاتون هستم.. با ارزوی بهترین ها براتون

سلام و عرض ادب خدمت برادر بسیار عزیزم علی جان
چقدر خوشحالم کردی با اومدنت و نقد و نظر صادقانه و منصفانه ت!
فراز و فرود بخشی اجتناب ناپذیر از کارنامه ی هر شاعری هست
مرسی که همیشه با لطف خاص و حضور ارزشمندت در کنارم هستی
دوستت دارم

ارزو نوری سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 11:19 http://973.blogfa.com

نصف دلت با من نبود و نیم دیگر نیز
نصف النهار مبدا ویرانه هایم بود....
سلام. و عرض ادب. این شعر رو خیلی خوب دیدم. و خیلی پسندیدم. مخصوصا پایان کار. به نظر می رسه رسالت شاعر به زبان اوردن تجربه هایی که انسانها با اون دست به گریبان هستند اما قادر به بیان اینچنینی اون نیستند. از چنین زاویه ای. با چنین عمقی....درد در نهایت. ممنون.

سلام و عرض ادب شاعر خوب سرکار خانم نوری عزیز
خوشحالم که مورد تایید و پسندتون بود
و بسیار زاویه ی دیدتون رو دوست دذاشتم و مورد تاییدم هست
یک دنیا سپاس دوست گرامی ام

لیلا سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 08:18 http://birdperfume.persianblog.ir

درودها شاعر
بدجور کم آوردن را بدجور نوشتید مخاطب مردانه کم می آورد
و در مصرع آخرویران میشود با ویرانه ها
دراین آذرگاه پر پاییز خواندن این شعر حال و هوایم را عوض کرد
درودهابر شما

درود بانو رنجبران گرامی شاعر خوب
خوشحالم که همانند همیشه بخت همراهی شما را داشتم
و سپاس برای لطف پیوسته و بی دریغ شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد