مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن
مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن

لالایی

از جهانی به تنگی تابوت

با لبانی که خورده مهر سکوت

با سلامی به گرمی باروت

عرض به , خدمت مبارکتان

 

ننگ و رسوا چنان خرِ دجال

- بدترین حال ممکن است این حال! -

ای جناب محول الاحوال !

حال ما را به قبل برگردان.

 

ما گرفتار نکبت خویشیم

سوگوار مصیبت خویشیم

پایمال رعایت خویشیم

اختراع بدی ست این انسان !

 

گرچه گردن کلفت و بدذاتیم

مثل "شعبان جعفری" لاتیم *

ما سبب ساز انقلاباتیم

- خیزش و سینه خیزِ بعد از آن ! -

 

فصل هامان به جز زمستان نیست

زندگی دور باطل و گیجی ست

زندگی عین مرگ تدریجی ست

مثل اعدام با نخ دندان !

 

هر کسی که برادر من شد

دست آخر وبال گردن شد !

عمرمان صرفِ فعلِ "کردن" شد

با عنایت به سستی ایمان.

 

گاوها را به خیش می بندند

خویش را در طویله می گندند

یا به ریش من و تو می خندند

گور بابای هر چه بی وجدان !

 

از سر تخت خود نیفتادی

بی تفاوت به اصل آزادی

چه گرفتی که این چنین دادی

زنده ها را برابرِ زندان ؟!

 

لحظه ها مرز سلب و ایجاب اند

ریشه ها در مسیر سیلاب اند

بچه ها با تفنگ می خوابند!

آخرین بند را بلند بخوان

 

آخرِ این دریچه ها دار است

هر دری باز رو به دیوار است

جوخه ی اتش ات خبردار است

و تفنگت به روی رگبار است

با توجه به اینکه می دانی

)دست بالای دست بسیار است(

..........

بی خیالِ قضیه دایی جان !!!

 

 

 

* توضیح : شعبان جعفری ملقب به "شعبان بی مخ" از سران لمپن پیاده نظام در جریان کودتا علیه دکتر مصدق بود.


این شعر را در سی امین شماره ی ماهنامه ی ادبی سیولیشه بخوانید



این شعر را در مجله تخصصی شعر "عصر جدید" بخوانید

نظرات 5 + ارسال نظر
شکوفه عبدلی پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1394 ساعت 15:42

گاوها را به خیش می بندند

خویش را در طویله می گندند

یا به ریش من و تو می خندند

گور بابای هر چه بی وجدان


سلام استاد
عالی مثل همیشه
فوق العاده اید.

سلام و عرض ادب و ارادت شکوفه بانوی عزیز
تایید و حضور ارزشمندتون همیشه مایه ی دلگرمی ست.
یک دنیا سپاس مهربان

نگار شنبه 26 اردیبهشت 1394 ساعت 18:18 http://havalitanhai.blogsky.com/

سلام و عرض ادب واحترام استاد بزرگوارم
شرمنده ام از تاخیر
خبر نداشتم شعر جدیدی منتشر کردید

برای چندمین بار خواندم و لذت بردم

بی نهایت زیبا بود

واقعا اختراع بدی ست این انسان

بی نهایت سپاس از قلم هنرمندتون

ایام به کام

سایۀ پرمهرتون مستدام

سلام و عرض ادب نگار بانوی مهربان
خواهش می کنم عزیز
شما هر وقت تشریف بیارین حضورتون مغتنم و ارزشمنمده
یک دنیا سپاس برای لطف بی دریغ و همیشگی تون

آیدا چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 15:02

ما گرفتار نکبت خویشیم
سوگوار مصیبت خویشیم
پایمال رعایت خویشیم
اختراع بدی ست این انسان !

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 14:54

خدای من!
در برابر قلمتون سر تعظیم فرود میارم. چندین و چند بار خواهم خوند.
همیشه سلامت باشید

لطف بی دریغ و پیوسته ی شماست آیدای عزیز
یک دنیا سپاس برای حضور ارزشمند و انگیزه بخش شما

صادق صادقیان چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 12:28

پانسمان ها فقط عوض شده اند
زخم بالای زخم بسیار است
عالی بود بنیامین عزیز

عالی حضور نازنین شماست
سپاس ها مهربان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد