مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن
مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن

نابرادری


تا چند پشت قبل به چنگیز می رسم

اصلا به یک قبیله ی بدمست می خورم

من راه اولم که به پایان نمی رسم

من راه آخرم که به بن بست می خورم


بین هزار و سیصد و پنجاه و هفت راه


بعد از هزار و سیصد و پنجاه و هفت روز

بعد از هزار و سیصد و پنجاه و هفت شب

ساعت به خواب می رود و من به خواب تر

ساعت به خواب می رود و می روم عقب


ما متهم شدیم به تکرار اشتباه !!


ما متهم شدیم به خونخواری زمین

ما متهم شدیم که باران نمی زند

اصلا به ما چه که , پدری گریه می کند؟!

اصلا به ما چه که , پدری قبر می کند ؟!


ای تف به روی این شب ناساز روسیاه !!


انسان تمام شد , و گلی رفت روی مین

انسان تمام شد ,  و گلی رفت زیر تانک

بعد از عبور "یکصد و هفتاد و پنج "سرو

جنگل مصادره شد و افتاد دست بانک


ما قوم نابرادر و "ما هیچ , ما نگاه " *


پرده کشیده شد , و یکی مثل خرس خورد

پرده کشیده شد , و یکی برد تند و تیز

پرده کشیده شد , و یکی هیچ کم نداشت

پرده کشیده شد , و یکی رفت پشت میز


سیفون کشیده شد , و یکی رفت توی چاه !



* توضیح : عنوان آخرین کتاب زنده یاد سهراب سپهری.

نظرات 3 + ارسال نظر
راضیه.ط پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 00:26

بین هزار و سیصد و پنجاه و هفت راه
ما متهم شدیم به تکرار اشتباه!!...
سپاس...

سپاس ها نازنین
حضور ارزشمندتان مایه ی دلگرمی ست

شکوفه عبدلی یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 10:23 http://nmidanm.blogsky.com

سلام استاد
بسیار بسیار زیبا و پخته و پر از حرفای ناگفته س شعرتون.
همیشه ادمو غافلگیر می کنید با اشعار زیباتون.
قلمتون رام

سلام و عرض ادب شکوفه بانوی مهربان
متشکرم از لطف عالی سرکار
خوشحالم که نوشته هام مورد پسندتونه

آیدا شنبه 27 تیر 1394 ساعت 22:14

طراحی بسیار جالبی داره این شعر : شروع و پایان حساب شده و نقب به تاریخ و کنایه تیز و سخت شعر و ...قالب . از خوندنش لذت خاصی بردم.

خوشحالم که مورد طبع لطیف شما واقع شد
یک دنیا سپاس ْآیدای عزیز برای حضور ارزشمندت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد