در بیاور پنبه را از گوش خود
این صدا سرشار زخم و تاول است
نعره های آخرین شیر است در
باغ وحشی که کنار جنگل است.
این عفونت زایی دنیای ماست
-نطفه ی لقّ شبی در بطن روز-
سرشماری بزرگ دردهاست
در "گروتسک" ی که جا دارد هنوز.
خط خطی هایی گم و مفقوده ایم
ما نه کتبی نه شفاهی بوده ایم
هیچ جا از ما نشانی ثبت نیست
ما از اول اشتباهی بوده ایم.
شب کماکان حکمران کوچه است
پشت هر سنگی سگی خوابیده است
راستی خورشید می دانی که کی
آخرین دفعه به ما تابیده است؟
یک جنازه مثل سایه با من است
با خودم اینجا و آنجا برده ام
سعی کردم شکل خود باشم ...نشد
عکس برگردان مردی مرده ام.
این جراحت های خون آلود شعر
زخم های ناشی از همبستری ست
ترک کن من را و دیگر برنگرد
نوبت پتیاره های دیگری ست.
بوی خون گویا حریصت کرده است
نعش کش آورده ای این بار هم!
گوسفندان سمت تو راهی شدند
جفت شش آورده ای این بار هم...
پشت سر چیزی به جز حسرت نبود
روبه رو امّیدهای واهی است
ماشه ات را می چکانی یا که نه؟
جمجمه لبریز از آگاهی است.
حذف من حذف سوالی فلسفی ست
تیغ بر رگ های ایمانم بزن
پر بکن با آدمی لجباز تر
نقطه چینی را که می خندد به من.
در گلویت گیر کردیم از قرار
قی بکن ما را همین گوشه کنار
می رویم از خاطراتت یک به یک
ای به روح رفتگانت ...روزگار!
این شعر را در نشریه ی الکترونیکی ادبی سیولیشه بخوانید.
لذت بردم. حذف من حذف سوالی فلسفی است
سپاس خانم نوری عزیز.خوشحالم که پسندیدید
سلام جناب پورحسن گرامی
این شعرتون فوق العاده ست
بی نظیره
محشره...
نمیدونم چه واژه ای بگم که درخور شعرتون باشه
بسیار بسیار از خوندنش لذت بردم
قلمتون مانا
سلام خانم مفاخری گرامی
همیشه شرمنده ی محبت های شما هستم
ممنونم که تشریف آوردین
سپاسگزارم
سلام آقای پورحسن عزیز
اتفاقی وبلاگتون رو پیدا کردم
بسیار عالی بود. ممنون. و این بند خیلی دلنشین...
خط خطی هایی گم و مفقوده ایم
ما نه کتبی نه شفاهی بوده ایم
هیچ جا از ما نشانی ثبت نیست
ما از اول اشتباهی بوده ایم.
همیشه شاد باشید
سلام دوست خوب قدیمی ام جناب نوکاشتی
سعادتی نصیبم شد که به من سر زدین
خوشحال شدم از دیدار غیر مترقبه تون از این وبلاگ کوچیک
خیلی خیلی ممنونم
مانا باشید دوست عزیزم
سلام جناب پورحسن گرامی
با توجه به نقدی که شما برای شعر قبلی ام داشتین و خوب عمل نکرده بودم
با توجه به فرمایشات شما
سعی کردم که بهتر عمل کنم
بنابراین از جنابعالی خواهشمندم
بروی شعر اخر وبلاگم به نام
"آشفته"
نقدی داشته باشین تا بیاموزیم.
سلام آرزوی عزیز
چشم حتمن خدمت خواهم رسید
مانا باشید
شب کماکان حکمران کوچه است.
درود
درود و سپاس خانم نوری عزیز
درود
4پاره ی خیلی خوبی بود . آفرین .
لذت بردم .
از اون دس اشعاری که سرمشق میشه برام .البته همه اشعار شما همین طورن .
ممنونم برای این همه پختگی و اندیشه .
سلام فرانک عزیز
تشویق های شما مایه ی دلگرمی منه
خوشحالم که پسندیدید.سپاسگزارم
سلام/
خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی عالی بود جناب پورحسن...
عذرخواهی هم میکنم برای اینکه فعالیت خیلی ضعیفی در سایت 1شعر داشتم بی دلیل نبود حقیقتا .
به غزل جدید من دعوتید...
سلام خانم محمودی عزیز
دوست داشتیم بیشتر در یک شعر در کنارمان می بودید که متاسفانه بخت یارمان نبود
سپاس برای محبت و مهربانی تان
حتما با کمال میل خدمت خواهم رسید
سپاس آرزوی عزیز