مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن
مردی که خودش را خورد

مردی که خودش را خورد

اشعار بنیامین پورحسن

غزلی برای چشم های تو(2)

گیچ گیجم من از معمایت
ضرب و تقسیم و جمع و منهایت
بخش کسری تختخوابم است
جبر مجهول خالی جایت
سمت آبی خواب تو رفتم
تا که خیسم کنی به رویایت
کاش موجی مرا به خود بکشد
بر رواق وسیع دریایت
خاطره پشت خاطره رج خورد
زیر انبوه رد پاهایت
حسرتی مانده بر دل دیوار:
پنجره پنجره تماشایت
......
دشمنان قرار و خواب منند
مرگ بر آن دو چشم گیرایت.

نظرات 2 + ارسال نظر
مصطفی امیری نژاد یکشنبه 27 مرداد 1392 ساعت 09:24

درود بر استاد پور حسن
غزلتان بسیار زیباست
مثل غزل پیشین بیت های خالی هم فضای شعر را زیباتر می کند.
درود بر شما و این طبع زیبا و لطیف
سرفراز باشید

سلام مصطفای عزیز
متشکرم عزیزم ازت که تشریف آوردی
پاینده باشید

آرزو شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 21:46 http://arezouhajikhani.blogsky.com/

سلام جناب پور حسن گرامی
این شعرو توی دو تا سایت خوندم
و دیدم که به جای گیج
گیچ تایپ کرده این
اونجا چیزی نگفتم
اما اومدم دیدم اینجا هم اینطور تایپ شده
دیگه جسارت کردمو گفتم.
فاعلاتن مفاعلن فع لن

سلام خانم حاجی خانی عزیز
از اینکه با نکته سنجی و دقت شعرمو خوندین و تذکر دادین ممنونم
سایه تون مستدام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد