"گامها میگویند که مرد آیا در راه خویش گام میزند یا نه: پس راهرفتن را بنگرید آنکه به هدف خویش نزدیک میشود رقصان است."
"چنین گفت زرتشت" اثر نیچه.
نسل تو نسل بی کسی بوده
نسل یک عمر پشت پا خوردن
نسل "بیلاخ" های پی در پی
نسل از خلق و از خدا خوردن.
مرگ را نائب الزیاره شدن
دور باطل به دور باطل ها
روی تقویم ها رژه رفتن
پای چپ زیر طبل قاتل ها !
نسل تو امتداد یک داغ است
داغ ِ آفت به جانِ ریشه شدن
نسل بعد از خمار و خلسه ی دود
نسل بعد از "کراک" و "شیشه" شدن.
باغ وحشی میان آدم هاست
تا برای خودش خری باشد
تا "فراسوی نیک و بد"* رفته
"آنک انسان"* دیگری باشد.
.......
.......
پدرت جنگ کرد و پس نگرفت
از تو هرگز همان کسی که تویی
سنگر و خاک و خاکریزش را
از "دفاع مقدس"ی که تویی!
پدرت چون همیشه منتظر است
"شاید این جمعه..." های خون بارش.....
چارچشمی به جستجوی کسی
تا بگیرد به زیر رگبارش.
زیر باران سوار اسب آمد
_پدرت قاتح "امیر آباد"_
پدرت سیب سرخ وسوسه بود
روی پاهای مادرت افتاد
نسل خود را ادامه می دهد از
جفت و لنگی که می رود به هوا
تا دوباره به سوگ بنشاند
"هجده تیر"های دانش/گااااااا.
*پی نوشت:
"فراسوی نیک و بد" و "آنک انسان" هر دو آثاری به قلم نیچه هستند.
سلام..
از آن شعرهایی است که دوست می دارم چند روز خودم را با آن درگیر کنم و چیزی برای اش بنویسم...
سلام و عرض ادب سرکار خانم کافی عزیز
یک بار با نقد بسیار زیباتون شرمنده م کردین
بسیار خوشحال و ممنون میشم اگه چند خطی در مورد این شعرم هم بنویسید
یک دنیا ممنونم برای حضور موثر و انگیزه بخشتون
مانا باشید بزرگوار