یک زن درونم ایستاده آن ورِ پرده
یک زن که مثل سگ دمادم بچه آورده
[ از هر طرف درد و بخونی آخرش درده ! ]
در من زنی که سینه هایش را عمل کرده.
ماشین , درونم یک نفر را زیر می گیرد
مردی درونم خواب می بیند که می میرد
از درد دارد مغز خود را گاز می گیرد
یک عمر با افکار خود بحث و جدل کرده.
یک دختر زیبا درونم با کتِ جین اش
سیگار بر لب می رود تا فازِ سنگینش
شهد و شکر می ریزد از اندام شیرینش
پا توی کفشِ هر چه زنبور عسل کرده!
یک کودک بسیار بازیگوش در من هست
(یک دست جام باده) را می گیرد و یک دست....
هر قدر من خم تر شدم او آخرش نشکست
او هر چه غیر محتمل را محتمل کرده.
یک پیرمرد پیزری که , مثل من گیج است
شکل سقوطی دردناک اما به تدریج است
هی مرگ می آمد , و او هی از اجل می جست
از بس نمرده خویش را ضرب المثل کرده.
اما من از این آدمک ها سخت بیزارم
در جای جای مغز خود زنجیر می کارم
با اینکه خوابم, دائما از درد بیدارم
تنها فقط یک گام با خود فاصله دارم
مثل کسی که زادگاهش را بغل کرده!
محشره
واقعا عالی بود
بی نهایت ممنونم دوست عزیز
سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار
من نمی دونم واقعا این همه واژه رو چه طور این قد استادانه کنار هم می چینید که وقتی میخونیش قلب ادم از جا کنده میشه. واقعا افرین ماشالله به این ذهن.
من دیگه واقعا نمی دونم چی بگم شعراتون رو دوست دارم
و خیلی وقتا اونا رو بی اجازتون ذخیره کردم توی کامپیوترم و می خونمشون. تقصیر خودتونه خواستید شعر قشنگ نگید.
سلام و عرض ادب شکوفه بانوی عزیز
از اینکه همیشه مورد لطف بی دریغ شما هستم بی نهایت ممنون و مفتخرم.
و خوشحال از اینکه با تمام کاستی هایی که در کارهام هست هنوز خواننده ی اشعارم هستید.
باعث افتخارمه.
یک دنیا سپاس دوست مهربان
از درد دارد مغز خود را گاز میگیرد ...
مثل همیشه عالی
چیزی عالی تر از داشتن دوست گلی چون تو نیست
مرررسی
درود و عرض ادب مجدد استاد ارجمندم
بازهم بسیار زیبا و جذاب و خواندنی
اشعارتون واقعا زیبا هستند
قلم هنرمندتون نویسا
سلام و عرض ادب نگاربانوی عزیز
خوشحالم که این دلگریسته مورد توجه شما بود
یک دنیا سپاس
کیف میکنم از اینهمه خلاقیت تو ذهن یه نفر.نقد فمینیستی سر جاشه ها:)
خانوما رو گویا تو این شعر دوست نداشتین!
زنده باشی آیدای عزیز
یک دنیا سپاس مهربان
حاضرم زیر تیغ نقد فاشیستی برم اما نقد فمینیستی نه